فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال دوازدهم شماره 11 (پیاپی 49، بهمن 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/11/05
  • تعداد عناوین: 9
|
  • شیما سام، صدیقه علی نژاد، زهره رستگار، فضیلت تشکری، افشین خانی، محسن پورقاسم صفحات 807-816
    مقدمه
    برخی از صاحب نظران فرآیند ادغام را یک راه کار آموزشی مهم تلقی می کنند که به عنوان ابزاری مفید می تواند اساتید رشته پزشکی را در هدف بندی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه های آموزشی این رشته یاری دهد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی دیدگاه اساتید علوم پایه دانشگاه علوم پزشکی بابل پیرامون طرح ادغام بوده است.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی تمامی26 استادعلوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته شامل اطلاعات دموگرافیک و 17 سوال چندگزینه ای، در زمینه میزان اهمیت این طرح، تاثیرات آن بر آموزش و یادگیری دانشجویان و رضایت مندی دانشجویان بوده است. جهت تجزیه تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چند متغییره) در سطح معناداری 5 درصد استفاده شد
    نتایج
    نتایج نشان داد که تنها 9 نفر (6/34%) از اساتید اجرای طرح ادغام را در دانشگاه در شرایط فعلی ضروری می دانستند. بیشترین میزان موافق بودن آنان با اجرای طرح ادغام مربوط به «تاثیر این روش در بهبود کیفیت آموزش موثر بوده است»(50%). اگرچه 14 نفر (8/53%) بر این باور بودند که پیاده سازی آن به منظور افزایش کیفیت آموزشی دانشجویان زمان بر خواهد بود. تنها 2 نفر (7/7%) بر این عقیده بودند که «اساتید علوم پایه و سایر مسوولین دانشکده پزشکی هماهنگی لازم برای اجرای طرح ادغام را دارند».
    نتیجه گیری
    طبق نتایج بدست آمده از این پژوهش درصد قابل توجهی از افراد بر این عقیده اند که با توجه به نوین بودن ادغام اساتید علوم پایه و سایر مسوولین دانشکده پزشکی، فاقد هماهنگی لازم برای اجرای طرح ادغام می باشند. لذا اتخاذ تدابیری جهت حل این مشکل ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: دیدگاه، اساتید، علوم پایه، طرح ادغام، کیفیت آموزش
  • مهدی رعدآبادی، جمیل صادقی فر، محمد کریم بهادری، حسین درگاهی، فائزه فروزان فر، پژمان حموزاده، شهنام صدیق معروفی صفحات 817-825
    مقدمه
    شناسایی عوامل موثر بر تدریس اثربخش، اولویت بندی این عوامل و هم سو ساختن آن ها در جهت تقویت تدریس، می تواند زمینه بهبود فرآیند یادگیری را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل موثر بر تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در سال 1390 به انجام رسید.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقطع کارشناسی بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظر متخصصین و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. تحلیل داده ها با محاسبه میانگین ها و نیز با استفاده از نرم افزار -11 Expert Choice انجام گرفت.
    نتایج
    در مرحله اول 119 مورد و در مرحله دوم 139 مورد، توسط دانشجویان تکمیل و برگشت داده شد. از مجموع 37 معیار مورد بررسی در مرحله اول، 9 معیار که حائز بالاترین میانگین امتیاز بودند انتخاب شدند و در پرسشنامه فاز دوم مورد استفاده قرار گرفتند. در مرحله دوم، نتایج به دست آمده از اولویت بندی معیارها توسط دانشجویان نشان داد که مولفه «بیان شیوا و ساده و انتقال شفاف و واضح مطالب» با 27/0 در بالاترین اولویت و مولفه های«دسترسی آسان به استاد خارج از ساعات کلاس» و «ارزشیابی دانشجویان در هر جلسه، میان ترم و پایان ترم» با 04/0 دارای کم ترین اولویت به عنوان عوامل تاثیرگذار بر تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان بودند.
    نتیجه گیری
    مولفه بیان شیوا، ساده و انتقال شفاف و واضح مطالب درسی دارای بیشترین اهمیت از دیدگاه دانشجویان مورد مطالعه بود و در اولویت اول قرار گرفت. این نتیجه حاکی از اهمیت قابل ملاحظه روش تدریس و نقش آن در انتقال موثر مطالب آموزشی است که نیازمند توجه بیشتر اساتید به این موضوع مهم می باشد.
    کلیدواژگان: تدریس اثربخش، تحلیل سلسله مراتبی، اولویت بندی، دانشجو
  • هدی احمری طهران، زهرا عابدینی*، احمد کچویی، عصمت جعفربگلو، مریم طبیبی صفحات 826-835
    مقدمه

    اجرای مراقبت های مامایی مبتنی بر اخلاق حرفه ای، منجر به افزایش شاخص رفاه و رضایت مندی مادران می شود. هدف از این مطالعه، بررسی و مقایسه تاثیر آموزش مضامین اخلاقی حرفه ای با استفاده از تلفیق دو تکنیک الگو محوری و روایت گویی بر پایه حکایات مادران بر عملکرد اخلاقی حرفه ای دانشجویان مامایی بود.

    روش ها

    این مطالعه از نوع نیمه تجربی و به صورت قبل و بعد بود. در طول یک ترم کارآموزی بهداشت مادر و کودک تمامی 36 دانشجوی کارشناسی ناپیوسته مامایی دانشگاه علوم پزشکی قم به طور تصادفی ساده به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه شاهد مضامین اخلاق حرفه ای را تنها با روش الگو محوری و گروه تجربی با تلفیق دو روش روایت گویی بر پایه حکایات مادران و الگو محوری آموزش دیدند. میزان رعایت مضامین اخلاق حرفه ای نمونه های مورد پژوهش قبل و پس از مداخله با استفاده از یک برگه مشاهده محقق ساخته روا و پایا (با دامنه نمره صفر تا 27) ارزیابی گردید. داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی و استنباطی t مستقل و t زوج تحلیل شد.

    نتایج

    میانگین و انحراف معیار نمرات میزان رعایت اخلاق حرفه ای در گروه شاهد بعداز آموزش (39/1±85/16) نسبت به قبل از آن (42/1±34/12) به طور معناداری افزایش داشت (71/.=t، 001/0=p). افزایش نمره بعد از آموزش در گروه تجربی (39/2±85/20) نیز نسبت به قبل از آموزش (89/1±96/11) معنادار بود (82/.=t، 001/0=p). همچنین یافته ها تفاوت آماری معناداری را بین میانگین نمرات گروه تجربی نسبت به گروه شاهد پس از آموزش نشان داد(000/0=p و 8/0=t).

    نتیجه گیری

    هرچند هر دو شیوه در ارتقای میزان رعایت اخلاق حرفه ای موثر بودند اما آموزش تلفیقی (روایت گویی به همراه الگومحوری) نسبت به شیوه الگو محوری در ارتقای میزان رعایت مضامین اخلاق حرفه ای دانشجویان مامایی در بالین اثربخش تر بود. لذا توصیه می شود مربیان بالینی ار این روش تلفیقی برای آموزش مضامین اخلاق حرفه ای دانشجویان استفاده نمایند.

    کلیدواژگان: اخلاق حرفه ای، روایت گویی، الگوی رفتاری، حکایات مادران
  • زهره حسین پور، فاطمه حشمتی نبوی * صفحات 836-841
    مقدمه

    آموزش مداوم یک جزء ضروری برای حرفه ای شدن پرستاری است و به عنوان یک تسهیل کننده جهت توسعه عملکرد پرستاران، به عنوان یادگیرندگان بزرگسال، شناخته می شود. این مطالعه به منظور بررسی میزان رعایت اصول یادگیری بزرگسالان در آموزش های مداوم و میزان اثربخشی این برنامه ها از دیدگاه پرستاران انجام گردید.

    روش ها

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که بر روی 150 نفر از کارکنان پرستاری شاغل در بیمارستان قائم دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1390 انجام شد. نمونه 150 نفری به روش سهمیه ای تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که از بخش هایی به منظور بررسی «میزان انطباق آموزش های ضمن خدمت با اصول یادگیری بزرگسالان»، «میزان اثربخشی آموزش های ضمن خدمت»، و «روش های ترجیحی آموزش دراین گروه ها» تشکیل شده بود. روایی آن به روش شاخص روایی محتوا، و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به تایید رسید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    68% نمونه ها زن و 89% کارشناس پرستاری بودند. میانگین نمره کلی میزان انطباق آموزش های ضمن خدمت با اصول آموزش بزرگسالان 6/4±2/35 از 65 نمره بود. نتایج در مورد میزان اثربخشی نشان داد که میانگین امتیاز اثربخشی 2/6±66/28 از 55 امتیاز بود. به طور کلی 9/46% پرستاران میزان رعایت اصول یادگیری بزرگسالان را در آموزش های مداوم در حد ضعیف ارزیابی کردند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه پیشنهاد می شود جهت افزایش اثربخشی آموزش های مداوم در مرحله برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی از نظر انطباق با اصول یادگیری بزرگسالان مورد بازنگری قرار گیرند.

    کلیدواژگان: آموزش مداوم، اصول یادگیری بزرگسالان، پرستاری، اثربخشی آموزش
  • حسین جعفری ثانی، اعظم محمدزاده قصر *، هوشنگ گراوند، سیدعلی اکبر حسینی صفحات 842-853
    مقدمه

    با توجه به تغییرات روند توسعه رشته های مامایی و پرستاری، خودراهبری در یادگیری در دو تا سه دهه اخیر در آموزش پرستاری و مامایی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین یکی از عوامل موثر دریادگیری دانشجویان، سبک های یادگیری آنان است. هدف این پژوهش تعیین اولویت بندی سبک های یادگیری و نقش آن بر یادگیری خودراهبر دانشجویان دختر و پسر دانشکده پرستاری و مامایی مشهد است.

    روش ها

    جامعه آماری در این پژوهش توصیفی همبستگی شامل دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد (550 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، نمونه ای به حجم 214 نفر (27% مرد و 73% زن) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب و آمادگی برای یادگیری خودراهبر فیشر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، و آزمون های t-test، MANOVA، ANOVA، X2 استفاده شد.

    نتایج

    نرخ بازگشت پرسشنامه ها 87% بود. میانگین و انحراف معیار نمره خود راهبری در بین دانشجویان دارای سبک های یادگیری واگرا، انطباق یابنده، جذب کننده و هم گرا به ترتیب عبارت بود از: 23/30±12/177، 90/21±75/176، 95/18±33/176، 55/17±14/186. البته بر اساس آزمون ANOVA این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. آزمون خی دو تفاوت معناداری را در فراوانی سبک غالب یادگیری در کل دانشجویان نشان داد، اما فراوانی سبک غالب یادگیری در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار نبود. همچنین نتایج آزمون t مستقل و MANOVA نشان داد که تفاوت میانگین نمره کل خود راهبری دانشجویان دختر و پسر و نیز میانگین زیرمقیاس های آن معنادار نبود.

    نتیجه گیری

    اولویت اول درصد قابل توجهی از دانشجویان سبک یادگیری جذب کننده بود. همچنین با توجه به عدم تفاوت های جنسیتی در سبک های یادگیری و خودراهبری، انطباق و سازگاری روش های یاددهی با این مشخصه های یادگیری در دانشجویان پیشنهاد می گردد.

    کلیدواژگان: سبک های یادگیری، یادگیری خودراهبر، دانشجویان پرستاری و مامایی
  • پریسا ملک احمدی، پریناز پارسا صفحات 854-865
    مقدمه
    اخلاق پزشکی فعالیتی تحلیلی است که در طی آن ابعاد مختلف تصمیم گیری های اخلاقی پزشکی مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به ضرورت و اهداف آموزش اخلاق پزشکی، تحقیق حاضر قصد دارد ضمن بررسی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و هم چنین فرصت ها و تهدیدهای آموزش اخلاق پزشکی (عوامل خارجی)، در قالب مدل SWOT(strengths، weaknesses، opportunities، and threats) به ارائه استراتژی های توسعه آموزش اخلاق پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بپردازد.
    روش ها
    از تعداد 48 عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1390 در قالب مطالعه ای مقطعی و با استفاده از دو پرسشنامه به ترتیب در راستای شناسایی میزان اهمیت و رتبه هر کدام از عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر آموزش اخلاق پزشکی و پرسشنامه سومی حاصل برایند دو پرسشنامه قبلی در خصوص تعیین میانگین امتیاز استراتژی های توسعه آموزش اخلاق پزشکی و در مقیاس 0 تا 5 نظرخواهی شد. پس از نظرخواهی، به وزن دهی(میزان اهمیت) و رتبه بندی هر کدام از این عوامل پرداخته شد و سپس استراتژی ها در قالب مدل SWOT ارائه گردیدند.
    نتایج
    در بررسی عوامل داخلی از بین نقاط قوت، بیشترین میزان اهمیت (وزن) مربوط به «وجود منابع اسلامی و تاریخی غنی در زمینه اخلاق پزشکی» با وزن 1/0 و رتبه 9/2 و بین نقاط ضعف بیشترین میزان اهمیت مربوط به«به کارگیری روش های سنتی در آموزش اخلاق پزشکی» با وزن12/0 و رتبه 6/2 بود. مجموع امتیازها در جدول تجزیه و تحلیل، برای عوامل داخلی 85/2 و برای عوامل خارجی 87/2 به دست آمد. اولویت های اول تا سوم به ترتیب به راهبردهای آموزش اخلاق پزشکی به صورت بین رشته ای توسط اساتید اخلاق و اساتید علوم بالینی، آموزش اخلاق در بالین بیمار و به کارگیری روش های نوین آموزش اخلاق پزشکی اختصاص یافت.
    نتیجه گیری
    تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی آموزش اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که به بررسی نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای آموزش اخلاق پزشکی می پردازد، نشان می دهد واکنش اعضای هیات علمی دانشگاه نسبت به موارد فوق، کم تر از متوسط بوده است. همین طور اعتبار استراتژی های توسعه آموزش اخلاق پزشکی با استفاده از مدل SWOT، زیاد بوده که این استراتژی ها می توانند نقش بسیار مهمی در طراحی برنامه استراتژیک آموزش اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان داشته باشند
    کلیدواژگان: اخلاق پزشکی، آموزش، مدل SWOT، استراتژی
  • مرضیه ترشیزی، سمانه وارسته، زهرا پوررضایی، رقیه فصیحی صفحات 866-876
    مقدمه
    داشتن برنامه درسی منظم و به کارگیری درست مهارت های مطالعه، نقش موثری در دستیابی دانشجویان به نیازهای آموزشی دارد. هدف از این مطالعه بررسی مهارت ها و عادات مطالعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند است.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 238 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1389 انجام گرفت. نمونه گیری به روش طبقه ای تصادفی بود و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه عادت های مطالعه (PSSHI) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن، t مستقل و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    میانگین نمره عادات مطالعه دانشجویان (81/7±07/45) از 90 (حداکثر نمره) بود. 8/32 درصد از دانشجویان عادات مطالعه ضعیف، 1/31 درصد متوسط، 3/14 درصد خوب و 8/21 درصد از آنها عادات مطالعه عالی داشتند. بین میانگین نمره عادت های مطالعه افراد و عملکرد تحصیلی آنها ارتباط مثبت، ضعیف و معناداری وجود داشت (001/0>p و 22/0=r). همچنین بین برخی از حیطه های عادت های مطالعه افراد با جنس، مقطع تحصیلی، زمان مطالعه، زمان آمادگی برای امتحان، منابع مورد مطالعه و تحصیلات پدر ارتباط معنادار آماری وجود داشت اما با محل سکونت، وضعیت تاهل و تحصیلات مادر ارتباط معنادار آماری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    وضعیت عادات مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در حد متوسط بود، که شیوه ی مطالعه ی آنها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست، بنابراین با توجه به اهمیت عادات مطالعه در عملکرد و پیشرفت تحصیلی افراد ضرورت دارد برنامه ریزی در جهت بهبود روش ها و عادات مطالعه ی دانشجویان صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: عادات مطالعه، مهارت های مطالعه، دانشجویان علوم پزشکی
  • مهرنوش پازارگادی، طاهره اشک تراب، حمید علوی مجد، شراره خسروی صفحات 877-887
    مقدمه
    ضرورت وجود ابزارهایی معتبر، پایا و عینی یکی از مسائلی است که همواره در مطالعات مرتبط با ارزشیابی بالینی دانشجویان پرستاری مورد تاکید قرار گرفته است. اما اعتقاد بر این است که ابزارهای موجود عموما اعتبار و اعتماد لازم را نداشته و به نحو صحیح قادر به ارزشیابی عملکرد های دانشجویان طی کارآموزی نمی باشند. این مطالعه با هدف طراحی ابزاری معتبر و پایا جهت ارزشیابی عملکرد بالینی عمومی دانشجویان پرستاری صورت گرفته است.
    روش ها
    این مطالعه یک پژوهش روش شناسی می باشد که در سال 1390 در دانشگاه های علوم پزشکی وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در شهر تهران انجام شد. طی انجام این پژوهش ابتدا عملکرد بالینی دانشجویان پرستاری تعریف شد. سپس از طریق مصاحبه با مدرسین و مرور گسترده متون، ابعاد و گویه های ابزار مشخص گردیدند. پس از آن روان سنجی ابزار صورت گرفت. در بررسی اعتبار از اعتبار صوری (با نظر متخصصین و محاسبه نمره تاثیر آیتم) و اعتبار محتوا (با تظر متخصصین و محاسبه نسبت اعتبار محتوا و شاخص اعتبار محتوا) استفاده شد. پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ و پایایی بین گروهی محاسبه گردید.
    نتایج
    ابتدا با توجه به تعریف عملکرد بالینی (عملکردهایی که در نقش های مختلف دانشجوی پرستاری و محیط های بالینی گوناگون دارای کاربرد می باشد)، ابعاد و گویه های ابزار تعیین و ابزار اولیه طراحی شد و نظرات مدرسین در مراحل مختلف طراحی و روان سنجی ابزار، اعمال گردید. نمره تاثیر آیتم گویه ها برابر با 5/1 و بالاتر، نسبت اعتبار محتوا 54/0 و بالاتر، شاخص اعتبار محتوا در هر گویه 80/0 و بالاتر و برای کل ابزار 94/0 بود. همسانی درونی ابزار با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ کل برابر 99/0 بود که در هر بعد نیز به طور جداگانه تعیین شد. پایایی بین گروهی نیز با میزان 89/0=r مناسب بود.
    نتیجه گیری
    ابزار طراحی شده با اعتبار و پایایی مناسب حمایت گردید و در صورت به کارگیری می تواند شرایط انجام یک ارزشیابی مناسب را برای دانشجویان پرستاری فراهم سازد.
    کلیدواژگان: ابزار ارزشیابی بالینی، آموزش بالینی، ارزشیابی بالینی، دانشجوی پرستاری
  • منصوره زاغری تفرشی، مریم رسولی، موسی سجادی صفحات 888-894
    شبیه سازی، تکنیک و یا وسیله ای به منظور خلق ویژگی های پدیده های واقعی است(1). شبیه سازی به عنوان یک روش تدریس، عبارت از فعالیت هایی است که یک محیط واقعی بالینی را تقلید می کند و برای نشان دادن فرآیندها، تصمیم گیری و تفکر انتقادی به وسیله روش هایی مانند ایفای نقش و استفاده از وسایلی مانند فیلم های آموزشی و مانکن ها طراحی شده است(2). تاریخچه شبیه سازی در آموزش علوم پزشکی به عهد باستان بر می گردد، درآن زمان توسط شبیه سازی با گل و سنگ، خصوصیات بالینی بیماری ها و چگونگی اثرات این بیماری ها را نشان می دادند(3). اما آموزش به روش شبیه سازی به شکل نوین آن، به جنگ جهانی دوم برمی گردد که اولین بار برای آموزش خلبانان استفاده شد(4). مدت هاست که شبیه سازی های نوین در دیگر علوم همچون صنایع هوایی، نظامی و هسته ای مورد استفاده قرار گرفته است. در 20 سال اخیر استفاده از آنها در پزشکی و پرستاری نیز به طور روزافزونی گسترش یافته است(5). از مدت ها پیش برای آموزش مفاهیم و مهارت های پرستاری و تربیت پرستاران از روش شبیه سازی و مدل های آناتومیک، مانکن ها، ایفای نقش و برنامه های آموزش کامپیوتری استفاده می شد(1). شبیه سازی فقط محدود به استفاده از شبیه سازهای مکانیکی نیست، بلکه روش هایی مانند ایفای نقش، تنظیم سناریو، مطالعه موردی و غیره نیز نمونه هایی از شبیه سازی هستند(4). در این روش، مساله ای فرضی، مشابه واقعیت های زندگی، برای دانشجو مطرح شده و سپس از آنها خواسته می شود تا با رعایت اصول و قواعد آموزشی، آن موقعیت را تجربه کنند و مساله را حل نمایند(6). در روش شبیه سازی، سعی می شود هر چه ممکن است موقعیت ساخته شده مشابه حالت واقعی باشد تا آنچه آموخته می شود قابل انتقال به محیط واقعی باشد. از این روش در برخی دروس نظری، درس بررسی وضعیت سلامت، و به خصوص برای دروس عملی پرستاری استفاده می شود(7). بنا به گزارش انستیتوی پزشکی، به منظور کاهش خطر و آسیب های وارده به بیماران، سازمان های بهداشتی و موسسات آموزشی موظف به استفاده از روش های شبیه سازی برای آموزش دانشجویان هستند(1). در حال حاضر دانشکده های پرستاری در 16 ایالت آمریکا اجازه جایگزینی آموزش شبیه سازی را در ساعات آموزش بالینی کسب کرده اند و پیش بینی می شود، 17 ایالت دیگر نیز در آینده بتوانند این اجازه را کسب کنند(8). با توجه به این که دانشجویان پرستاری تمرینات بالینی خود را در محیط واقعی تجربه می کنند، عدم مهارت کافی می تواند باعث ایجاد آسیب های جسمی و روحی زیادی به بیماران شود و این مساله خود باعث ترس دانشجو و کاهش اعتماد به نفس آنان می شود(9). علی رغم انجام برخی مطالعات در زمینه تاثیر آموزش به روش شبیه سازی در پرستاری، شواهد تجربی اندکی در زمینه ارزیابی نتایج استفاده از این روش ها وجود دارد و انجام تحقیقات بیشتر ضروری است(10). به نظر می رسد استفاده از شبیه سازها در آموزش پرستاری با توجه به تاکیدی که در مورد امنیت بیمار شده است در آینده بیش از این هم گسترش خواهد یافت. لذا در این دستنوشته به معرفی روش تدریس شبیه سازی و بررسی کاربرد آن در آموزش پرستاری پرداخته می شود. این نوشته با استفاده از جستجوی منابع کتابخانه ای، اینترنتی و جستجوی مقالات در پایگاه های اطلاعاتی M edline، SID، Blackwell، Proquest، CINAHL در زمینه شبیه سازی تدوین شده است. جستجوی منابع و مقالات موردنظر در بازه زمانی سال های 2000 تا 2011 با استفاده از کلید واژه های شبیه سازی، شبیه ساز، آموزش پرستاری و آموزش بالینی انجام شد. از بین مقالات متعدد به دست آمده، مقالات مروری در زمینه شبیه سازی، و مطالعات مداخله ای انجام شده در مورد تاثیر روش شبیه سازی در دانشجویان پرستاری، انتخاب و بررسی شدند. مرور متون نشان می دهد که استفاده از روش شبیه سازی در آموزش پرستاری رو به گسترش است. با توجه به تغییرات به وجود آمده در آموزش پرستاری، دلایل متعددی جهت به کار بردن این رویکرد آموزشی در رشته پرستاری وجود دارد. با این وجود هنوز برخی چالش ها و مشکلات در استفاده از این روش و عملی شدن آن در دانشکده ها وجود دارد که می توان با شناخت آنها و برنامه ریزی مناسب در جهت رفع آنها، راه را برای به کارگیری این رویکرد آموزشی موثر هموارتر نمود. در ادامه این مقاله، در مورد انواع شبیه سازی، دلایل و لزوم استفاده از شبیه سازی در آموزش پرستاری و چالش های فراروی استفاده از این روش به اختصار توضیح داده می شود.
|
  • Shima Sum, Sedighe Alinegad, Zohre Rastgar, Fazilat Tashakkori, Afshin Khani, Mohsen Pourghasem Pages 807-816
    Introduction
    Integration is an important teaching strategy for some scholars. It can assist medical academic members achieve educational goal_ planning، implementation and evaluation of the educational planning. This study aimed to evaluate Babol University basic science lecturer’s opinions regarding integration.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 26 academic staff of Babol University of Medical Sciences. Research measurement was a researcher-made questionnaire consisting of demographic and 17 questions in likert scale related to integration significance، its impact on education and students learning، and their satisfaction. Data were analyzed through descriptive and inferential statistics (spearman correlation and multivariable regression) at the significance level of 0. 05.
    Results
    Findings showed that lecturers overall did not have approving attitudes toward integration (34. 6%). The highest agreement was on its positive effect on quality of education (50%)، though 14 lecturers (53. 8%) believed the program was still a long way far from effectiveness. Only 2 respondents (7. 7%) reported believed that there was enough synchronization between lecturers and the Faculty educational authorities regarding integration process.
    Conclusion
    Based on the results، most participants considering the newness of integration believed that there was not enough synchronization between lecturers and Faculty educational authorities regarding integration process. Therefore، using some strategies to fix this problem seems necessary.
    Keywords: Opinion, Basic Science, Integration, Quality of Education
  • Mehdi Raadabadi, Jamil Sadeghifar, Mohammadkarim Bahadori, Hossein Dargahi, Faeze Fourozanfar, Pejman Hamouzadeh, Shahnam Sedigh Marofi Pages 817-825
    Introduction
    Identifying the factors influencing effective teaching، prioritizing these factors، and aligning them in order to improve teaching، may help in learning process improvement. The aim of current study is to prioritize the factors influencing effective teaching from the viewpoint of students of Allied Medicine School in Tehran University of Medical Sciences in year 2011 using Analytical Hierarchy Process (AHP).
    Methods
    In this descriptive analytical study، 200 BS students of Allied Medicine School of Tehran University of Medical Sciences were selected using random sampling method and surveyed according to Cochran''s formula. Data collection tools were two researcher-made questionnaires. Content validity was approved by the experts and reliability was confirmed by calculating the Cronbach''s alpha. Data was analyzed using mean scores and Expert Choice 11 software.
    Results
    Out of 200 distributed questionnaires in each phase، 139 in first phase and 119 in second were filled and returned. From 37 criteria studied in the first phase، 9 criteria with highest mean scores were selected and used in the second phase. In the second phase، the results of criteria prioritization by the students indicated that the factor of “fluent and uncomplicated expression and clear lesson conveyance” had the highest priority with 0. 27%، and “ease of access to teacher out of class hours” and “in-class، mid-term and final term assessments” criterion with 0. 04%، had the lowest priority among factors influencing effective teaching، respectively.
    Conclusion
    The factor of “fluent and uncomplicated expression and clear lesson conveyance” criterion had the most weight from the viewpoint of study population and was the first priority. This result shows the noticeable value of teaching method and its role in conveying the content effectively which requires for more attention by teachers.
    Keywords: Effective teaching, Analytical Hierarchy Process, prioritizing, student
  • Hoda Ahmari Tehran, Zahra Abediny, Ahmad Kachoie, Esmat Jafarbegloo, Maryam Tabibi Pages 826-835
    Introduction

    Midwifery care based on the professional ethics leads to mothers’ increased prosperity and satisfaction. This study was performed to compare the effect of integration of two teaching approaches، role-modeling and narration methods، on the midwifery students’ performance in professional ethics in Qom University of Medical Sciences.

    Methods

    This quasi-experimental before- and after- two group study was performed on all midwifery students (N=36) assigned randomly to the experiment or control groups. All were enrolled in Maternal Child Health Course، as a clinical rotation. For the experiment group، professional ethics issues were taught by role-modeling and narrative methods، while the control one experienced only the role-modeling technique. Students'' performances in professional ethics in both groups were assessed before and after the instruction using a researcher-made observation checklist (score range: 0-27). Data were analyzed using independent t and paired t-tests.

    Results

    Mean scores of students’ performance in control group was improved significantly in post test (16. 85±1. 39) compared to the pretest (12. 34±1. 42) results (t=. 71، p=. 001). Also in the experiment group، post test scores (20. 85±2. 39) were significantly different from the pretest (11. 96±1. 89) findings (t=. 82، p=. 001). Independent t test implied that the difference of post test scores in two groups was significant (t=0. 8، P=0. 000).

    Conclusion

    Although both methods were effective in improving students’ performance in professional ethics in clinical setting، a blend of two methods (narration and role modeling) was more effective than role modeling alone. It is recommended that role-modeling and narration methods be used in teaching ethical issues to midwifery students.

    Keywords: Professional ethics, Narrative Methods, Role, modeling, Mother's Stories
  • Zohreh Hosein Pur, Fatemeh Heshmati Nabavi Pages 836-841
    Introduction

    Continuing education is an essential component of the professionalization of nursing and could be viewed as a catalyst for the development of nursing practice. This study aimed to determine the concordance of the continuing education programs with the principles of adult learning and the effectiveness of these programs from the perspective of nurses.

    Methods

    In this cross-sectional descriptive study، 150 nurses working in teaching hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences in 2011 were selected using quota sampling. Data were collected using a researcher-made questionnaire which proved to be valid and reliable. The questionnaire had 3 sections، focusing on “Concordance rate of in-service training programs with the adult learning principles”، “Effectiveness rate of these programs”، and “the preferred educational methods”. Data were analyzed using descriptive statistics، and Pearson correlation coefficient.

    Results

    68% of participants were women and 89% had a BS degree in nursing. The mean score of compliance of continuing education program with principals of adult learning was 35. 2±4. 6 out of 65. The mean score for the effectiveness was 28. 6±6. 2 out of 55. As for adult learning principles، 46. 9% of the participants rated the program weak.

    Conclusion

    It is suggested that the continuing education program be revised in term of planning and implementing، based on the principles of adult learning in order to increase the effectiveness of this program.

    Keywords: Continuing Education Program, Adult Learning Principles, Nursing, Educational Effectiveness
  • Hossein Jafari Sani, Aazam Mohamadzadeh Ghasr, Hooshahg Garavand, Seid Aliakbar Hosseini Pages 842-853
    Introduction

    Self directed learning has become a focus of nursing education in the past few decades due to the developmental changes in Nursing and Midwifery. Also one of the factors effecting students'' learning is their learning style. This study investigates the preferred learning style and its role in self-directed learning readiness in Nursing and Midwifery students.

    Methods

    The statistical population in this correlation descriptive study included all undergraduate students (N=550) of Nursing and Midwifery in Mashhad University of Medical Sciences. A randomly stratified sample of 214 (%27 males and %73 females) received Kolb’s Learning Styles Inventory and Fisher’s Self-Directed Learning Readiness Scale (SDLRS). For statistical analysis، descriptive statistics (Mean، and standard deviation) and inferential statistics techniques (t test، X2، MANOVA، ANOVA) were used.

    Results

    Response rate was %87. Mean scores of SDLRS in students according to their preferred learning styles were 177. 12±30. 23، 176. 75±21. 9، 176. 33±18. 95 and 186. 14±17. 55 for divergent، accommodative، assimilative، and convergent styles، respectively. According to ANOVA، these mean scores were not significantly different. Chi2 test showed that while there were significant differences between the frequencies of preferred styles، there was not a significant difference in the prioritized styles between male and female students. The results of t test and MANOVA indicated that there was no significant difference between male and female students in total SDLRS scores and its subscales.

    Conclusion

    The first priority of the majority of students was assimilative style and also there were no significant gender differences in learning styles and SDLRS scores. Accordingly، it is recommended to more adapt and adjust teaching methods to these learning traits in students.

    Keywords: Learning styles, Self, directed learning, students of Nursing, Midwifery
  • Parisa Malekahmadi, Parinaz Parsa Pages 854-865
    Introduction
    Medical ethics is an analytical attempt that deals with various aspects of ethical decision making in medicine. According to the importance and goals of medical ethics، this study is an endeavor to evaluate strengths and weaknesses (internal factors) as well as opportunities and threats to medical ethics education (external factors) using SWOT (Strengths،Weakness، Opportunities، and Threats) model and represent helpful strategies in medical ethics education in Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    In this cross sectional study، the opinions of 48 faculty members of Isfahan University of Medical Sciences in year 2011 were studied. After collecting the opinions، each factor was weighed (level of importance) and ranked and finally the strategies were formulated in SWOT model.
    Results
    Evaluating internal factors of strength points، it was deriven that the most importance level (weight) belongs to “having rich Islamic and historical resources on medical ethics” with the weight of 0. 10 and the grade of 2. 9. Among weekness points، the top importance belonged to “using traditional methods for medical ethics education” with weight of 0. 12 and ranking of 2. 6. Furthermore، the sum of grades in analysis table was 2. 85 for internal factors and 2. 87 for external factors. The results showed that the first three priorities of formulated strategies were “inter-disciplinary medical ethics education by medical ethics and clinical sciences teachers”، “teaching medical ethics in clinical settings”، and “employing new methods in medical ethics education”، respectively.
    Conclusion
    The analysis of internal and external factors in medical ethics education in Isfahan University of Medical Sciences which studies the weekness and strength points، opportunities، and threats to medical ethics education shows that the faculty reaction to these factors is lower than medium. On the other hand، the validity of strategies for medical ethics education development using SWOT model is high، so these strategies can play an important role in strategic planning of medical ethics education in Isfahan University of Medical Sciences.
    Keywords: Medical ethics, education, SWOT model
  • Marzieh Torshizi, Samaneh Varasteh, Zahra Poor Rezaei, Roghayye Fasihi Pages 866-876
    Introduction
    A regular study plan as well as applying appropriate study skills and habits is of a great importance for students to meet their educational needs. The purpose of this study was to investigate the study skills and habits of students in Birjand University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on a random sample of 238 students of Birjand University of Medical Sciences in 2011. Data was collected using Palsane & Shrama Study Habit Inventory Questionnaire (PSSHI) and demographic characteristics. Spearman correlation coefficient، t-test for independent groups، ANOVA، and Tukey test were used for data analysis.
    Results
    The mean score (±SD) of the students’ study habits was 45. 07 (±7. 81) out of 90 (maximum score). 32. 8 % of the students had poor study habits، 31. 1% average، 14. 3% good، and 21. 8 % had excellent study habits. There was a significant، weak، but positive relationship between the students’ study habits and their academic performance (P<0. 001، r=0. 22). There was a significant relationship between some subscales of study habits and sex، degree program، time to prepare for the exam، study time، sources of study، and father''s education. There wasn’t any significant relationship between areas of study habits and living places، mother''s education، and marital status.
    Conclusion
    Generally speaking، the students’ study habits are considered to be moderate. Teaching study skills in educational workshops or courses can help students learn and understand better.
    Keywords: Study habits, Study skills, Medical students
  • Mehrnoosh Pazargadi, Tahereh Ashktorab, Hamid Alavimajd, Sharareh Khosravi Pages 877-887
    Introduction
    The necessity of valid and reliable assessment tools is one of the most emphasized issues in literature related to nursing students` clinical assessment. But it is believed that the present tools are mostly not valid and reliable، and can not measure students` performances properly. The aim of this study was to design a valid and reliable assessment tool for evaluation of nursing students` general performance in clinical education.
    Methods
    This is a methodological research done in 2011 at Universities of Medical Sciences in Tehran. First، nursing students` general clinical performance was defined. Domains and items of the tool were determined through expert interviews and literature review. Then psychometric properties of the tool were determined. Validity was determined using face validity (through expert viewpoints and item impact method) and content validity (through expert viewpoints، content validity ratio and content validity index). Reliability was calculated through Cronbach`s alpha and interclass correlation (ICC). Data was analyzed using SPSS.
    Results
    Regarding general clinical performance definition (performances which can be applied in a range of nursing students` roles and clinical sites)، domains and items of the tool were determined and the primary tool was designed. Experts` viewpoints were used during designing and psychometry. Item impact score was ≥1. 5، content validity ratio was ≥ 0. 54 and content validity index was ≥ 0. 8 for each item and the total index for the tool was 0. 94. Cronbach`s alpha for the whole instrument was 0. 992 which also was determined for each domain separately. ICC with r =0. 89 was sufficient.
    Conclusion
    The designed tool with good validity and reliability was considered proper and can be used for evaluating nursing students` general performance.
    Keywords: clinical assessment tool, clinical education, clinical evaluation, nursing student
  • Mansoureh Zaghari Tafreshi, Maryam Rasouli, Mousa Sajadi Pages 888-894